متن های زیبا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
یا زینب امان از دل زینب
چهل روز شڪستטּ ... چهل روز بریدטּ ...
چهل روز پے ناقـہ دویدטּ ...
چهل روز فقط طعنـہ و دشنام شنیدטּ
چـہ بگویم ؟
چهل روز اسارت ...
چهل روز جسارت ...
چهل روز غم و غربت و غارت ...
چهل روز پریشانے و حسرت ...
چهل روز مصیبت ...
چـہ بگویم ؟
چهل روز نـہ صبرے نـہ قرارے ...
نـہ یڪ محرم و یارے ...
ز دیارے بـہ دیارے ...
عجب ناقـہ سوارے ...
فقط بود سرت بر سر نے قارے زینب
چـہ بگویم ؟
چهل روز تب و شیوטּ و نالـہ ...
ز خاڪستر و دشنام ...
ز هر بام حوالـہ ...
و از شدت اندوہ ...
و با خاطر مجروح ...
جگر گوشهے تو ڪنج خرابـہ ...
هماטּ آینهے فاطمـہ ...
جا ماند سـہ سالـہ ...
چـہ بگویم ؟
چهل روز فقط شیوטּ و داغ و
غم و درد فراق و
فراق و ... فراق و ...
چـہ بگویم ؟
بگویم ، ڪدامینּ گلـہ ها را ؟
غم فاصلـہ ها را ؟
تب آبلـہ ها را ؟
و یا زخم گلوگیرترین سلسلـہ ها را ؟
و یا طعنهے بے رحم ترینּ هلهلـہ ها را ؟
و یا مرحمت دم بـہ دم حرملـہ ها را ؟
چـہ بگویم ؟
♡~ السلام علیڪ یا اباعبدللـہ الحسین علیـہ السلام
امروز اربعین عزیز دو عالم است یا این که روز دوم ماه محرّم است؟
یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است
یک قافله که قامت بانوی آن خم است
یک قافله بدون علمدار آمده
یک قافله که از سر بازار آمده
گرد و غبار چادر زن ها مشخّص است
آثار خستگی بدن ها مشخّص است
رنگ کبود و جای زدن ها مشخّص است
از آه آه و لحن سخن ها مشخّص است ...
... خیلی میان راه اذیّت شدند آه
چل روز اسیر داغ اسارت شدند آه
در این میان زنی که شبیه فرشته است
آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است
پیداست که به او چه قدَر بد گذشته است
با اشک، روی قبر برادر نوشته است:
قبر حسین ، کُشته ی عطشان کربلا
«در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا»
من زینبم ... شناختی آیا ؟ بلند شو
ای نور چشم مادرم از جا بلند شو
یا که بگیر جان مرا یا بلند شو
ای سر بُریده ام! به روی پا بلند شو
برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن
آوارگی اهل حرم را نگاه کن
هر کس رسیده محضر تو گریه می کند
دارد سکینه دختر تو گریه می کند
در پشت خیمه همسر تو گریه می کند
بالای قبر اصغر تو گریه می کند
لالایی رباب، دلم را شکسته است
آوای آب آب، دلم را شکسته است
دارد رباب صحبت سربسته با فرات
لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات!
یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ...
... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟
رویت سیاه ! موی سفید مرا ببین
زخم گلوی طفل شهید مرا ببین
یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین
از شام و کوفه هدیه ای آوردم ای حسین
بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین
عبّاس اگر نبود که می مُردم ای حسین
چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود
در شهر شام ، خنده و هورا زیاد بود
با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد
حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد
وقتی سه ساله ی تو لبش غرق آه شد
با تازیانه پیرهنش راه راه شد
بین خرابه خاطره ها را گذاشتم
شرمنده ام که یاس تو را جا گذاشتم
چل روز پیش بود که پیشانی ات شکست
از لا به لای جمعیّتی نیزه دار و پست
دیدم که شمر آمد و بر سینه ات نشست
راه نفس نفس زدنت را به زور بست
خنجر کشید و آه ... بماند برای بعد
آهی شنید و آه ... بماند برای بعد
شاعر: محمد فردوسي
برغم زینب کبری همگی گریه کنید
اربعین گشته وحالا همگی گریه کنید
ناله زد حضرت زهرا همگی گریه کنید
بهراین روضه عظمی همگی گریه کنید
تاابد دیده من بهرغمت گریان است
عالم هستی منهای حسین زندان است
به خداهیچ غمی مثل غم دلبرنیست
غیردیدار برادرطلب خواهرنیست
ماتم پرمحنی همچوغم معجرنیست
بدنش روی زمین بود ولیکن سرنیست
ازغم توبه خدا چشم پر از نم داریم
زیرلب زمزمه وشوردمادم داریم
کاروان بازسوی کرببلا آمده است
همه دلخوشی خون خدا آمده است
زینب از این سفرپر زبلا آمده است
بعد چل روز کنار شهدا آمده است
نوحه خوان زینب وطفلان همگی گریانند
روضه باز برای شهدا میخوانند
یک نفر برسر قبر علی اکبر میرفت
مادری نیز به قبر علی اصغرمی رفت
دختری هم به سوی ساقی لشکر میرفت
خواهری ناله کنان نزد برادر میرفت
دختری برسرقبرعمویش جان داده
خواهری یادغم روز دهم افتاده
یادآن روز که سرها زبدن گشت جدا
رفت انگشت وانگشتری خون خدا
یادآن روز که غارت شدهمه معجرها
وبه چشمان خودش دید در آنجا زهرا
لعنتیها چه فجیعانه جسارت کردند
تودعا کردی ونیزه به دهانت کردند
همه جا تیره شدو نیزه به ارباب زدند
سنگ برچهره آن گهر نایاب زدند
باعصابربدن وپیکر بی تاب زدند
هرچه میگفت حسین ابن علی آب زدند
خواهری گفت برادر به فدای بدنت
چه بلایی سرت آمدچه شده پیرهنت
شاعر: حبیب باقر زاده
خواستم این اربعین را کربلا باشم، نشد از نجف، پای پیاده... کربلا باشم، نشد
آرزویی در دلم ماند و ... همین ... بغضم گرفت
خواستم با مادرم در کربلا باشم، نشد
رأس ساعت، پخش زنده، ارتباط مستقیم
خواستم همراهتان تا کربلا باشم، نشد...
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید
هر نمازی خواستم در کربلا باشم، نشد
میروم مشهد و با آقام درد و دل کنم
خواستم این اربعین را کربلا باشم، نشد...
هواے فرهنگ آلوده
هواے نفس آلوده
دلها آلوده
هواهاے آلوده براے انساטּ پاک و سالم مضر است .
اگر خواستار حضور انساטּ سالم هستیم باید محیطے سالم براے او محیا کنیم
【اللهم عجل لولیک الفرج】 گفتم كه روی خوبت،از من چرا نهان است؟
گفتم كه از كه پرسم ، جانا نشان كویت ؟
گفتم مرا غم تو ، خوشتر ز شادمانی
گفتم كه سوخت جانم، از آتش نهانم
گفتم فراغ تا كی؟گفتا كه تا تو هستی
گفتم كه حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما
گفتم ازم بپذیر،این نیم جان كه دارم
تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته ی پنهانی شما بر شور زار معصیتم گریه میکنم جانم فدای دیده ی بارانی شما پرونده ام برای شما دردسر شده وضع بدم دلیل پریشانی شما ای وای من که قلب شما را شکسته ام آقا چه شد تبسم رحمانی شما ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن عفو و گذشت سنت کنعانی شما آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست رفتار ما به رسم مسلمانی شما
استادی قبل از شروع کلاس فلسفه اش در حالی که وسایلی را به همراه داشت در کلاس حاضر شد. وقتی کلاس شروع شد بدون هیچ کلامی شیشه خالی سس مایونزی را برداشت و با توپ های گلف شروع کرد به پر کردن آن. روزي يكي از خانه هاي دهكده آتش گرفته بود. زن جواني همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند. غفــــلت از یــــار گرفــــــــــتار شـــدن هـــم دارد...
از شــــما دور شــــدن زار شـــدن هــــم دارد... هر کـــــه از چــــشم بیفتـــاد محــــلش ندهــــند... عبــــــد آلــــوده شــــدن خــــار شدن هم دارد... عیـــب از مـــــاست که هــــر صبـــــح نمی بینیــــمت!!! چــــشم بیـــــمار شـــــده تــــار شــــــدن هم دارد.... آنقـــــدر حــــــرف در ایــــن سیــــــنه ما جمع شـــــده.... ایــــن همــــه عقــــده تلمبــــــار شـــــــدن هـــم دارد.... از کریــــــــمان، فقرا جــــود و کـــــرم می خواهند.... لـــــطف بسیـــــار، طــــلبکار شـــــدن هــــم دارد.... دلـــــــم جز هوایــــــت هواییــــــــ ندارد.... لبـــــم غیر نامت نواییـــــــــــ ندارد.... وضـــــــــــو و اذان و نمـــــــاز و قنــــــــوتم... بــــــدون ولایــــــــت صفــــــــایی نـــــدارد... دلـــــی که نشــــد خـــــانه یاس نرگــــــس.... خراب است و ویـــــــران بهـــــایی ندارد.... بیــــــــــا تــــا جــــوانم بــــــده رخ نـــــشانم.... کــــــه ایــــــن زندگـــــــانی وفـــــایی نـــــدارد....
مـــــــــــ♥ــــادر...
مادر است دیگر...گاهی دلش خیلی برای فرزندش تنگ میشود... باید دوباره چلّه نشین سحر شوم باراهیان خطّه ی نور همسفر شوم مثل کبوتری که شده از قفس رها پر می زنم به مقصد خاکریز جبهه ها
حال و هوای سرخ مناطق چه دیدنی ست داستان سبزه زار نگاهش شنیدنی ست
وقتش شده مسافر خاک جنون شوم از راه دور زائر خاک جنون شوم
آمد دوباره باز - به یادم - دم غروب خاک شلمچه - گریه ی نم نم - دم غروب ... بالطفشان همانکه بخواهند ... می شوم چیزی شبیه پاکی اروند می شوم
دارد همیشه حال و هوای طلاییه هرکس که رفته کرببلای طلاییه
هر عاشقی که بر در " دارالیقین " رسید تا آسمان خاکی " فتح المبین " رسید
فکّه ضریح دوم گودال کربلاست معراج آسمانی راویّ جبهه هاست
در سایه سار چادر بنتُ النّبی نشست هرکس شهید خاک غریب دوکوهه است مجنون شکسته قامت و دلخون عبور کرد وقتی که از جزیره ی مجنون عبور کرد تن های بی سری که همه زیر تانک ماند از ماتم هویزه دل خسته روضه خواند بایک سبد شکوفه ی احساس می رسیم وقتی به دشت روشن عباس می رسیم
اینها تمام گوشه ای از راز عاشقی ست در هر قدم بهانه ی پرواز عاشقی ست
گفتم همیشه حرف دلم را منَ الأزل ... گاهی میان مثنوی و گاه در غزل
وقتی که مشهدالشّهداء می رود دلم بی اختیار کرببلا می رود دلم
خاکش مرا به عرش خداوند می بَرَد آری فقط به سمت خدا ... می رود دلم
هرکس که رفته حرف مرا درک می کند دست خودم که نیست "کجا؟؟" می رود دلم
باآرزوی فیض شهادت ... در این مسیر تااوج آسمان دعا می رود دلم
باذکر آسمانی " یاثامن الحجج " از جبهه تا بهشت رضا می رود دلم
ما خوشه چین مزرعه ی سبز گندمیم ما ریزه خوار سفره ی آقای هشتمیم
چشمان ما به امر امیر ولایت است در انتظار برگ برات شهادت است ---------------------------------------------------
اسماعیل شبرنگ
بچـــــــــه بــــــی نشونــــــم سنگــــــت چـــــرا شکستـــه؟ رو قبـــــــــر تـــــــو میـــــــذارم اونم شـــــوهر کرد و رفــــــــــت کــــــــه پرشـــــــده ز پینـــــه
شاعر : زنده یاد ، ابوالفضل سپهر
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |