متن های زیبا | ||
|
با توأم ای سهراب، ای به پاکی چون آب، یادته گفتی بهم تا شقایق زنده است زندگی باید کرد؟ نیستی سهراب که ببینی شقایق هم مرد، دیگه با چی کسی رو دلخوش کرد؟
یادته گفتی بهم اومدی سراغ من نرم وآهسته بیا تا مبادا ترکی برداره چینی نازک تنهایی من؟
اومدم آهسته، نرم تر از یک پرقو، خسته از دوری راه، خسته و چشم به راه.
یادته گفتی بهم عاشقی یعنی دچار؟
فکرکنم شدم دچار.
یادته گفتی بهم چه تنهاست ماهی اگه دچار دریا باشه، آره تنها باشه یار غم ها باشه.
یادته می گفتی گاه گاهی قفسی می سازم می فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهاییتان تازه شود؟
دیگه حتی اون شقایق که اسیر قفسه سايل یک نفسه نیست که تازگی بده این دل تنهایی مان.
پس کجاست اون قفس شقایقت، من و با خودت ببر به قایقت.
راست می گفتی کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود.
آره! کاشکی دلشان شیدا بود.
من به دنبال یه چیز بهترینم سهراب!
تو خودت گفتی بهم:" بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است."
"رضا صادقی"
نظرات شما عزیزان:
بفرما چای آبجی.......
![]() پاسخ: نوش جان.... |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |