متن های زیبا
قالب وبلاگ

متن های زیبا
 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان متن های زیبا و آدرس sefidbarfi10.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





من رفتنی ام

اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه!
گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم: اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟

 

گفت: دارم میمیرم!
گفتم: دکتر دیگه ای.. خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد!
گفتم: خدا کریمه، انشالله  که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن.. تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم؛ اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد! با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.. آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه!

سرتونو درد نیارم من کار میکردم؛ اما حرص نداشتم.. بین مردم بودم؛ اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم..
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.. مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.. خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربانی کرد.
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم! با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم.. گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند: نه!
خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟




نظرات شما عزیزان:

حكيمه
ساعت11:50---4 شهريور 1393
خيلييييييييييي خوب بود
مچكرم


Behnaz
ساعت9:44---3 شهريور 1393
سلام مهنازجون صبحت به خیر ونیکی
خیلی متن زیبا و تامّل برانگیزی بود...

پاسخ: سلام خانم معلم مهربونم. روزتون به خیر
ممنونم.
خانم! وبتون برام باز نمیشه!!!
این پیغامو میده: این وبلاگ ممکن است حذف، تغییر نام و یا به طور موقت از دسترس خارج شده باشد.


شهاب الدین
ساعت23:48---2 شهريور 1393
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: همانا قبر هر روز صاحبش را با پنج چیز میزند.
۱)من خانه فقر و بد بختی هستم، با خودتان یک گنجی بیاورید.
۲)من خانه وحشت و تنهایی هستم ، با خودتان یک رفیقی را بیاورید.
۳)من خانه ظلمت و تاریکی هستم، با خودتان یک چراغی بیاورید.
۴)من خانه سنگ ریگ هستم ، با خودتان یک فرشی بیاورید.
۵)من خانه مارها و عقرب ها هستم، با خودتان یک پادزهری بیاورید.
کسی گفت: اینها چه هستند؟
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:واما گنج، کلمه شهادت یعنی اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله،
واما رفیق و انیس ،تلاوت قرآن مجید است.
و اما چراغ و روشنایی، نماز شب است.
و اما فرش ما ، عمل صالح است.
و اما پادزهر،صدقه است.
***********
همه ما با بلیط برگشت به این دنیا امده ایم،
تاریخ برگشت بر روی بلیط قطار زندگیمان
نوشته شده است ، اما قادر به خواندن آن نیستیم
************
سلام.ممنوم مطلب جالبی بود
پاسخ: سلام. خواهش میکنم. مطلب شما هم مفید بود. ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:, ] [ 16:9 ] [ مهناز ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب