قالب وبلاگ

متن های زیبا
 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان متن های زیبا و آدرس sefidbarfi10.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





تقدیم به زیباترین گل دنیا

خانم تاج بخشیان عزیزم

"دوست دارم دور تو پروانه باشم روزوشب"

 

دوست دارم توبرایم عشق را معنا کنی
خواب دنیا را کنارم غرق در رویا کنی
دوست دارم دور تو پروانه باشم روزوشب
شمع من باشی ودر من شعله ها برپاکنی
دوست دارم ازخودم تنهای تنها بگذرم...
تا نظر پشت نظر شعر مرا زیبا کنی...
دوست دارم دل به دریای نگاهت بسپرم
قطره قطره اشک ریزم تا مرا دریا کنی...
دوست دارم آسمان رنگ چشمانت شود..
با نگاهی مرغ بی بال مرا عنقا کنی
دوست دارم مثل مثل مجنون از تو افسانه شوم...
گم شوم در کوی و برزن تا مرا پیدا کنی...

[ یک شنبه 27 تير 1395برچسب:گل,پروانه,معلم,, ] [ 16:47 ] [ مهناز ]


چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد...
نه فقط شبه عبایی مشکیست
که سرت بندازی
و خیالت راحت
که شدی چادری و محجوبه!


چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد
قاعده، رسم، شرایط دارد
شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
یا که قانون ورودیه دانشگاه است
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی
یا فقط محض ریا
شایدم زیبایی، باکمی آرایش!
نمی ارزد به ریالی خواهر...
چادر مادر من فاطمه،شرطش عشق است
عشق به حجب و حیا
به نجابت به وفا
عشق به چادر زهرا
که برای تو و امنیت تو خاکی شد
تا تو امروز شوی راحت و آسوده
کسی سیلی خورد
خون این سیل شهیدان
همه اش با هدف چادر تو ریخته شد

خواهرم
حرمت این پارچه ی مشکی تو
مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست
یادگار زهراست
نکند چادر او سرکنی اما روشت
منشت
بشود عین زنان غربی
عشوه های ناجور
به خدا قلب خدا می گیرد
به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود
به همان لحظه سیلی خوردن
لحظه پشت در او سوگند
خواهرم
چادر مادر من ، فاطمه ، حرمت دارد
خواهرم!
من،پدرم ایل و تبارم
همه ی دار و ندارم
به فدایش
حرمتش را نشکن...

[ دو شنبه 21 تير 1395برچسب:چادر,حجاب,عفاف,حرمت, ] [ 20:43 ] [ مهناز ]

تقدیم به تمام محجبه های وطنم

۲۱ تیرماه روز عفاف و حجاب


چادری هستم و محجبه ام
دختری از تبار عاشورا
مادرم شد کنیز فاطمه و
پدرم شد غلام شیرخدا

با اجازه ز مادر سادات
در حسینیه خادمه شده ام
با توکل به حضرت زینب (س)
رهرو راه فاطمه (س) شده ام

چادرم بوی عشق میدهد و
میوزد عطر گل ز روسری ام
ولی هرگز ندیده نامحرم
عشوه ی نابجا و دلبری ام

دل نبرده ز من مد امروز
دلخوشم بر حجاب دیروزم
در مصاف نگاه آلوده
شکرلله همیشه پیروزم

من در این شهر پر ز رنگ و لعاب
بانویی با وقار و محجوبم
خودنمایی نمیکنم وقتی
نزد پروردگار محبوبم

آمده در وصیت شهدا
خواهرم ؛ خون من هدر نرود
روی مین پیکرم ز هم پاشید
تا که چادر ز روی سر نرود

کرده ام حفظ با حجاب خود
حرمت رنگ سرخ خون شهید
از سیاهیِ چادرم گشته
رنگ رخسار من زلال و سپید

در هیاهوی بی حجابی ها
چادرم را رها نخواهم کرد
ایهاالناس ؛ تا نفس دارم
سنگرم را رها نخواهم کرد


[ دو شنبه 21 تير 1395برچسب:چادر,حجاب,عفاف, ] [ 20:35 ] [ مهناز ]


‌ماجرای گفتگوی «نهال»، دختر شهید مدافع حرم با رهبر انقلاب پیرامون عمامه معظم‌له

"کلاهت را مادرت برایت درست کرده؟"

همسر شهید قاضی خانی درباره گفتگوی دختر خردسالش، نهال با رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده شهدا با معظم له گفت:

♦️برای مدتی از نهال غافل شدم و متوجه نشدم کجا رفته است وقتی برگشت، پرسیدم کجا بودی؟ گفت رفته بودم پیش حاج آقا من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده،  اصلا نمی دانستم منظورش از حاج آقا مقام معظم رهبری است. پرسیدم خب حاج آقا چی می گفت؟ گفت:« من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»

♦️از نهال پرسیدم آقا دیگر چه گفتند؟ گفت: حال تو و داداش ها را پرسید و گفت چرا برادر هایت را نیاورده ای؟... قند توی  دلم آب شد. سرتا پای نهال بوسیدم که همچین سعادتی نصیبش شده است.




درخواست بامزه دخترشهیدمدافع حرم مهدی قاضیخانی از رهبرانقلاب:
به رهبر گفتم کُلاتُ مامانت برات درست کرده؟!گفت آره گفتم میدی به من؟گفت این مال منه یکی دیگه برات میخرم!گفتم پس صورتی بخری ها!


به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همسر شهید قاضی خانی و مادر نهال می گوید: در بیت در حال خودم نبودم در بهت و حیرت بودم و جذبه و ابهت حضرت آقا چنان مرا گرفته بود که فقط گریه  میکردم.
وقتی نهال برگشت، پرسیدم کجا بودی؟ گفت رفته بودم پیش حاج آقا من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده،  اصلا نمی دانستم منظورش از حاج آقا، مقام معظم رهبری است.

پرسیدم خب حاج آقا چی می گفت؟ گفت:« من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»

بعد از گذشت چند روز، نهال که در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی از ایشان کلاه صورتی خواسته بود، با حضور در یکی از  خبرگزاری‌ها کلاه صورتی خود را هدیه گرفت




نهال جان! کلاه صورتی ات مبارک،میبینی چه بابای مهربونی داری،غصه دوری از بابا رو نخور عوضش یه بابای مهربونتر خدا بهت هدیه داده.

[ چهار شنبه 16 تير 1395برچسب:نهال,کلاه,صورتی,رهبر,شهید, ] [ 13:2 ] [ مهناز ]

 


عید فطر؛
عید پایان یافتن رمضان نیست.
 عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود.

رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد.

فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است.

عید فطر؛
روزی است که فطرت آدمی به واسطه روزها و شبهای اخلاص، شکوفا شده و به معطر کردن فضای زندگی انسان می پردازد.

به راستی که فطرت، چه عطر دل انگیز و روح افزایی دارد و زندگی در پرتوی فطرت چه زیباست!

عید فطر، عید زیبایی های معنوی است اگر شکوفایی را سبب شود و.شکوفایی جز با رقص آگاهی در اذهان و اندیشه هامان میسر نمی شود.....

 


امام علی علیه السلام:

ای مردم!

به راستی این روز (عید فطر) روزی است که به نیکان ثواب داده می‌شود و بدان زیانکار می‌شوند.
این روز، شبیه‌ترین روز به روز قیامت شما است.
پس با خارج شدن از خانه‌هایتان به سوی محل نماز، خارج شدنتان از قبر و به سوی پروردگارتان رفتن را به یاد آورید و هنگام ایستادن در مصلی، ایستادن در پیشگاه پروردگار را به خاطر آورید و هنگام بازگشت به سوی خانه‌هایتان، بازگشت خود را به جایگاهتان در بهشت یا جهنم به یاد آورید.

پ. ن : وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۴۱، حدیث ۱، باب ۳۸

[ چهار شنبه 16 تير 1395برچسب:عیدفطر,تبریک, ] [ 12:33 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت آخر


✍ روزی هاله، خواهر خدیجه(سلام الله علیها) براى زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) به مدینه آمد.
پیامبر با دیدار او به یاد یار از دست رفته اش، خدیجه(سلام الله علیها) افتاد و از شدت اندوه بر خود لرزید.

 وقتى که هاله رفت، عایشه عرض کرد: «چقدر از پیرزن قریش که سال خوردگى، صورتش را چروکین و سرخ کرده بود یاد مى کنى؟! درصورتى که اکنون روزگار، او را نابود کرده و خدا همسرى بهتر از او به شما عطا فرموده است؟»

رنگ رخسار پیامبر از این سخن نارواى عایشه برافروخته شد و با رنجیدگى خاطر به او فرمود: «نه، نه! به خدا سوگند که هیچ گاه بهتر از خدیجه(سلام الله علیها) نصیبم نشد. او هنگامى به من ایمان آورد که مردم مرا تکذیب مى کردند و هنگامى با ثروت و همه ی وجودش به یارى من شتافت که دیگران مرا محروم ساختند»

 محمدتقی التستری، قاموس الرجال، ج10، ص432

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:21 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت7

 مهر و محبت حضرت خدیجه به فرزندانش چنان بود که خاطره او تا نسل‌ها در خاندان پیامبر اسلام برجای مانده بود و همواره از او به نیکی یاد می‌شد.

 امام حسین (علیه‌السلام) در واقعه عاشورا در کربلا در مقابل سپاه شام به مادربزرگش خدیجه فخر می‌ورزید که اولین زن مسلمان بود.

(بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۱۸.)  

 امام سجاد (علیه‌السلام) در خطبه‌اش در مجلس یزید در دمشق بعد از واقعه عاشورا، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه (علیها‌السّلام) می‌دانست.

(بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۷۴)

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:20 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت6

 در ماجرای محاصره شعب ابی طالب، اموال حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در حمایت از بنی‌هاشم مصرف گردید، تا آن جا که در روایت آمده است: «‌ابوطالب و خدیجه (سلام الله علیها) همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصره شدگان انفاق نمودند.»
(مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۶)

در جریان محاصره شعب ابی طالب، حکیم بن حزام برادرزاده خدیجه (سلام الله علیها)، شترها را می‌آورد و با آن شترها، گندم و خرما را حمل می‌کرد و با زحمت و خطر زیاد، آن‌ها را به بنی‌هاشم می‌رساند.  این بخشش به گونه‌ای بزرگ و خالصانه بود که خداوند آن را گرامی داشت و این کار بزرگ خدیجه (سلام الله علیها) را در ردیف نعمت‌ها و مواهب بزرگ خود، به بنده برگزیده‌اش محضرت حمد (صلی الله علیه و آله) برشمرد.
(مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۲۵)

✍ پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز همواره از بخشندگی و ایثار این بانوی گرامی، با عظمت و بزرگی یاد می‌کرد.

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:19 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت5

  سلام ویژه ی خداوند متعال به حضرت خدیجه سلام الله علیها

 سلام سفارشی جبرئیل در روایتی  با سند صحیح از طریق بزرگان رواة شیعه، به این صورت نقل شده است:

 امام باقر علیه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت كرد كه ابوسعید خدری نقل كرد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
 آن شبی كه در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است كه از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیها سلام برسانی.
و نقل كرد كه: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام ‍(و سلامتی) از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
 (بحار الانوار، ج18، ص385، حدیث 90.)

این نشان از مقام شامخ و بلند حضرت خدیجه در نزد پرودگار عالم دارد. حال آن که هرکس به رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از جان و دل و با تمام داراییش خدمت کند بی شک به این مقام می رسد.

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:18 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت4

 کمک‌های مالی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) موجب غنای نسبی پیامبر (صلی الله علیه و آله) گردید، به گونه‌ای که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بی‌نیاز ساخت.

خداوند در مقام بیان نعمت‌های خود به پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «خداوند تو را فقیر یافت و بی‌نیاز نمود.» (سوره ضحی آیه 8)

 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز همواره می‌فرمودند:
« که هیچ مالی به من سود نبخشید، آن گونه که ثروت خدیجه(سلام الله علیها) به من سود بخشید».
 (مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۶۳.)
✍ بنا بر رویات اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از اموال خدیجه (سلام الله علیها) در راه کمک به آزادی بدهکاران، یتیمان، و بی‌نوایان استفاده می‌کرد.

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:17 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت3

سید صائب پرهیزگار:

 حضرت خدیجه سلام الله علیها زنی درستکار و پاک طینت بودند . چرا که اقدامات نیکوکارانه و حسنه ایشان نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و اطرافیان ایشان اشاره به این معنا دارد.

 در ذیل به بخشی از این اقدامات پس از ازدواج با رسول خدا و قبل از بعثت ایشان می پردازیم.

1 خدیجه پس از ازدواج با پیامبر، تمام داراییش را به وی بخشید. و کارهای تجاری را نیز به او سپرد، حتی غلامان و کنیزان خود، از جمله میسره، را آزاد کرد.

2 حلیمه سعدیه، دایه حضرت رسول، در ایام خشکسالی به منزل ایشان آمد.
خدیجه برای تشکر از زحمات دایه همسرش وی را بسیار احترام کرد و چهل گوسفند و یک شتر نیز به او هدیه داد؛ ثوبیه،

3 کنیز ابولهب، که نخستین بار به پیامبر شیر داده بود، از جمله کسانی بود که با آنان در ارتباط بود.
خدیجه حتی برای جبران خدمت وی و کسب رضایت پیامبر بارها تلاش کرد تا او را از ابولهب بخرد و آزاد کند، ولی موفق نشد.

4 زید بن حارثه، غلامی بود که خدیجه به پیامبر بخشید  و حضرت نیز او را آزاد و پسر خوانده خویش کرد، و از اینرو تا مدت‌ها زید بن محمد نامیده می‌شد.

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:14 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت دوم

 چگونه شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با خدیجه کبری ازدواج کردند؟

 پاسخ

 در متون و منابع تاریخی این ازدواج به این شکل بیان شده است

خدیجه از پیش مانند سایر مردم، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) عزیز قریش را به عنوان فردی امین و درستکار می‏شناخت. بر همین اساس از حضرتش دعوت کرد تا مسؤولیت یکی از کاروان های تجارتی وی را بپذیرد، و شاید هم می‏خواست شخص مورد علاقه خود را به دقت بیازماید.
به هر حال،حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) مسؤولیت کاروان را پذیرفت. خدیجه هم غلام مورد اعتماد خود مَیْسره را همراه حضرتش نمود، تا هم کمک ‏کارش باشد، و هم هنگام بازگشت گزارش سفر را از وی دریافت کند.

 در بازگشت کاروان تجاری، آن چیزی که بیش تر از خیر و برکت و سود تجارت این سفر، به سرپرستی  حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، نظر خدیجه را به خود جلب نمود، گزارش دل‏ انگیز میسره بود:
✍ ... در بین راه به صومعه ی راهبی رسیدیم. امین کاروان زیر سایه درختی که نزدیک صومعه بود قرار گرفت، راهب صومعه آمد و پرسید: این شخص چه کسی است که زیر این درخت آرمیده است؟
گفتم: مردی از قریش، از اهل حرم.
گفت: تا کنون جز پیامبران خدا کسی زیر این درخت قرار نگرفته است!!
خدیجه بسیار متعجب شد و تشنه شنیدن سخنان میسره، که وی اضافه کرد و گفت:
در بین راه هوا به شدت گرم بود، ناگهان دو فرشته را دیدم که آمده‏اند و بر سر امیر کاروان سایه افکنده‏اند و او زیر سایه فرشتگان حرکت می‏کرد.

 سیره ابن‏ هشام، ج1، ص199

 این گزارش، آنچنان قلب خدیجه را از عشق به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آکنده نمود که بلافاصله خود را به عموی دانشمند خویش، ورقة بن نوفل رسانید، و جریان را با وی در میان گذاشت.
 ورقة بن نوفل گفت: اگر این گزارش میسره درست باشد، محمد(صلی الله علیه و آله) همان پیامبری است که بعثتش به این امت وعده داده شده است، و من اوصاف وی را در کتابها خوانده‏ام.

 همان، ج1، ص203.

 آن گزارش میسره، و این نوید ورقة بن نوفل، چنان طوفانی از محبت محمد(صلی الله علیه و آله) در دل خدیجه ایجاد کرد که بی‏صبرانه حضرتش را طلبید و خطاب به وی چنین گفت:
 ای پسرعمو، به دلیل خویشی، شرافت خانوادگی، امانتداری، حسن خلق و راستگویی که در شما سراغ دارم، به شما اشتیاق پیدا کردم.

 همان، ج1، ص201

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:12 ] [ مهناز ]


زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت اول

خدیجه کبری سلام الله علیها، ام المؤمنین، نخستین همسر پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و مادر حضرت زهرا سلام الله علیها است.
حضرت خدیجه  سلام الله علیها  قبل از بعثت با حضرت محمدصلی الله علیه و آله ازدواج کرد و اولین زنی  است که به وی ایمان آورد.

آن حضرت، دختر خُوَیلِد بن عبدالعُزّی بن قصی بن کلاب بود، که جناب قصی، جد چهارم پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشد.

بنابراین حضرت خدیجه نیز با چند واسطه دختر عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند و از جهت ریشه خاندانی با یکدیگر متحد می‌شوند.
لذا سلسله نسب حضرت خدیجه به حضرت اسماعیل (علیه‌السلام) و ابراهیم خلیل ا... (علیه‌السلام) که جد ۲۸ و ۲۹ رسول الله است، می‌رسد.

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:زندگینامه,خدیجه(س), ] [ 17:8 ] [ مهناز ]

 

 


شهید گمنام

مادر نقاش خوبی شد؛
سی سال...
انتظار استخوان های
کوچک تو را
پشت درب خانه کشید...

شـــهدا را یاد کنید اگر چه با یک صــلوات

 

[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:شهید,گمنام,مادر, ] [ 17:0 ] [ مهناز ]

سلااااااااام

من برگشتم...

بعد از یک سال اومدم سراغ کلبه م ...

واااااای دلم برای کلبه م یه ذره شده بود

البته گاهی وبمو باز میکردم و متنهامو میخوندم اما اینجوری یه چیز دیگه س...


دلم برای همه ی دوستان هم تنگ شده

کم کم و سرفرصت به همه تون سر میزنم...

فعلا یه کم به کلبه م برسم

 


[ دو شنبه 14 تير 1395برچسب:بازگشت,سال,شادی, ] [ 16:44 ] [ مهناز ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب